از ابتدای طرح  تئوری عمومی سیستمها از طرف لودويک ون برتلانفي تعداد بسیاری از کسانی که در زمینه تئوری عمومی سیستمها تلاش نموده اند تعاریف متفاوتی ارائه کرده اند. در زیر یک بررس یاجمالی از این تعاریف ارائه شده است تا هم با نقاط مشترک آنها آشنا شویم و هم به نقاط افتراق آنها پی ببریم.

  


    لودويک ون برتلانفي به عنوان پایه گذار تئوری سیستم ها  مي گويد:

( سيستم مجموعه يي است از عناصر به هم پيوسته که در جهت هدف معيني حرکت مي کنند. يعني متولد مي شوند، رشد مي کنند، به بلوغ مي رسند و به تدريج رو به زوال مي گذارند و نهايتاً به نيستي مي رسند.)

 

در تعریف برتلانفي اگر چه تلاش نموده است مفهوم نسبتا کاملی از سیستم را انتقال دهد (اگر چه واجد نقایصی نیز میباشد ) ولی متاسفانه قادر به تحلیل کاملی از موضوع نبوده است .

توجه کنیم:

براساس دیدگاه برتالانفی به همه پدیده ها نمیتوان اطلاق سیستم نمود

براساس دیدگاه برتالانفی سیستمها جهت هدف معيني حرکت مي کنند.

براساس دیدگاه برتالانفی سیستمها متولد مي شوند، رشد مي کنند، به بلوغ مي رسند و به تدريج رو به زوال مي گذارند

براساس دیدگاه برتالانفی سیستمها نهايتاً به نيستي مي رسند. (و احتمالا به نظر ایشان نیستی سیستم به معنی عدم اطلاق سیستم به آن است.)

 

توجه به این نکته ضروری است, با وجود تعریف پایه گذار نظریه سیستم ها , اندیشمندانی که پس از آن تعاریف مختلفی از سیستم ارائه نموده اند واجد موارد مد نظر برتالانفی نبوده است و تعریفهای طرح شده موجب کند شدن پیشرفت تفکر سیستمی و به بن بست رسیدن این شیوه تفکر ( به گفته درک هی چنز) شده است .

براساس تعاریف متداول، در اطراف خود میتوان پدیدهایی را یافت که حکم سیستم بر آنها جاری نباشد.

همچنین این عبارت را که (سیستمها جهت هدف معيني حرکت مي کنند. ) تعبیر به (سیستمها برای کسب هدف مشترک فعاليت می کنند.) نموده اند که در اصل متفاوت از یکدیگر میباشند.

ضمنا در تعریف ایشان داریم: (سیستمها متولد مي شوند، رشد مي کنند، به بلوغ مي رسند و به تدريج رو به زوال مي گذارند) که در تعاریف دیگران نادیده گرفته شده است.

ضمنا اینکه : (سیستمها نهايتاً به نيستي مي رسند) که این نیز در تعاریف سایر اندیشمندان نادیده گرفته شده است.

 

حال با در نظر گرفتن موارد فوق لطفا به موارد زیر توجه کنید. و توجه کنید که ماهیت تعریف برتالانفی تا چه میزان دستخوش تغییر کردیده است .

 

نقص در تعریف سیستم ( بیان تعدد تعریف سیستم )

 

ما وقتی یک شی را تعریف میکنیم (مثلا لیوان) , فرد با خواندن تعریف میتواند مصداق انرا پیدا کند . به تعاریف زیر از سیستم توجه بفرمایید , چنین همگرایی در این تعاریف مشاهده نمیشود.

 بر اساس دیدگاه برتالانفی به همه پدیده ها نمیتوان اطلاق سیستم نمود , به همین ترتیب  در بسیاری از موارد که ناشی از تعریف سیستم می باشدنیز نمیتوان نام سیستم را بر آنها گذاشت .

 

  • سيستم عبارت است از اجزا پيوسته ومرتبط به هم كه به نحوي تنظيم گرديده اند كه يك كل متشكل از تك تك اجزا را به وجود مي آورند.

          (رابينز،1376).

  • مجموعه اي از بخشها كه به طورمستقل با يكديگر براي رسيدن به نتايج مورد انتظار بر اساس نيازها كار مي كنند.

كافمن (رئوفي، 1381).

  • مجموعه اي از موضوعها همراه با روابط بين اين موضوعها وروابط بين نسبتهايشان.

هال وفاگن ( فون برتالنفي ،130).

  • سيستم، گروهي از عناصر مي باشد كه به خاطر خواسته مشترك رسيدن به يك هدف با هم تركيب شوند

 (Mcleod   1998)

  • سيستم عبارتست از فرآيند يکسری عوامل که هرکدام از اين عوامل برای تحقق هدف خاصی فعاليت می نمايد.

    (استانفورد اوپتنر)

 

  • سيستم مجموعه يي است از عناصر به هم پيوسته که در جهت هدف معيني حرکت مي کنند. يعني متولد مي شوند، رشد مي کنند، به بلوغ مي رسند و به تدريج رو به زوال مي گذارند و نهايتاً به نيستي مي رسند.

    (لودويک برتالانفی ،1972)

  • سيستم عبارتست از تعدادی روش وابسته به يکديگرکه بااجرای روشهای مزبور قسمتی از هدف يک سازمان تأ مين می شود.

 (منصور کيا).

  • سيستم به مجموعه ای از اجزا وابسته اطلاق می شود.

   (اقتداری،1373)

  • يك سيستم مجموعه منظمي از عناصر بهم وابسته است كه براي رسيدن به اهدافي مشترك با هم در تعاملند.

 

(بتول ذاكري-روشهاي ساخت يافته.....)

 

  • سيستم يك كل است كه ويژگي هاي ضروري وكاركردهاي تعريف شده آن در هيچيك از اجزايش وجود ندارد.

      راسل.ال.ايكاف بازآفريني سازمان(

 

  • مجموعه اي از عناصر و اجزاء است كه در صدد تحقق هدف خاصي هماهنگ شده وبا هم در ارتباط مفيدي قرار دارند .

(پويايي هاي سيستم)

 

  • سیستم عبارتست از مجموعة اجزاء متناسب و بالنسبه مهمي که با دو عامل بهم پيوستة مکانيکي و هدف گيري شده تحت شرايط مساعد ، به منظور انجام عملياتي مشخص و منظم بر روي چيزهايي معين به نام وارده ،در جهت بدست آمدن چيزهاي مشخص به نام صادره با يکديگر پيوستگي داشته و متشکل گرديده اند و تا زماني که تناسب و به هم پيوستگي اجزاء مذکور بر اثر عوامل داخلي يا خارجي از بين نرفته ( يا همچنان با تغيير و تحول شرايطي که سيستم در آن وجود دارد هماهنگ و همگام باشد ) مجموعه به حيات خود ادامه خواهد داد.
    هر مجموعه از اجزايي متناسب ، هم سنخ و در رابطه اکمال متقابل تشکيل گرديده است که بين اين اجزاء روابطي بر اساس توحيد برخوردارند و از طريق رشد و سازندگي متقابل اجزاء رو به
    مرتبه اي بالاتر از هدف توحيدي دارند .

دکتر فریدون وردی نژاد -  وحید شهرام

 

  • سیستم مجموعه ای از اجزاء و روابط میان انهاست که توسط ویژگی ها ی معین به هم وابسته یا مرتبط می شوند و این اجزاء با محیط خود یک کل را تشکیل می دهند (هال و فاکن 1968-تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم)

 

  • سیستم مجموعه ای از اجزاء است که با ارتباط و پیوند متقابل یک کل واحد را تشکیل می دهند و نقش معینی را ایفا می کنند. ( ن ق زاهدی 1366 مبانی سازمان و مدیریت-طاهره فیضی ص 48)

 

 

  • سیستم مجموعه ای از اجزاء به هم مرتبط است که جهت به دست آوردن نتیجه با همدیگر کار میکنند.( تحلیل و طراحی اطلاعاتی در دنیای در حال تغییر-حسن فلاح ص15

 

  • سیستم به دسته ای از اشیاء اطلاق میشود که در راستای تحقق و مقصودی معین در چهارچوب روابط و وابستگی های متقابل به هم پیوسته میباشند. (شبیه سازی سیستم های گسسته پیشامد- جری بنکس)

 

  • یک سیستم مجموعه ای از اجزاء بهم پیوسته و وابسته است که بعنوان کل عمل کرده هدف مشترکی را پیگیری میکند. (وجه الله قربانی زاده تحلیل و طراحی سیستمها ص 30 )

 

حال به جدول زیر نگاه کنید تعاریف فوق در جدول زیر خلاصه شده است

 

تنها عامل مشترک کامل ( اجزا تشکیل دهنده) میباشد و

فراوانی موارد طرح شده ( اجزا تشکیل دهنده) (ارتباط بین اجزا) (هدف مشترک ) میباشد

از این موارد میتوان یافت که  تعریف واضحی برای شناخت سیستم وجود ندارد. ( چرا؟)

jdwl thlyly taryf systmy

همه اینها تعاریف متفاوتی از سیستم بود که از نظرها گذشت و تحلیلی که در جدول نیز از آن ارائه شد.

ما در این راستا به دلیل بروز این تفاوتها و نوع نگرش ما برای برون رفت از تناقضها میپردازیم. از تحلیل تعاریف و اثری که بر طبقه بندی سیستمها گزارده و ارائه رویکردی که این ناهمگونی را مرتفع خواهد ساخت.