در این بخش برای یافتن تعریفی جدید برای جانشین کردن تعاریف سنتی باید به نکات زیر توجه داشت. و باید دانست تعریف جدید حتی المقدور باید شامل موارد زیر باشد.
اول اینکه : شامل تمامی پدیده ها در کلیه سطوح سیستمی گردد
دوم اینکه : این تعریف آنچنان جامع باشد که کلیه پدیده ها را شامل شود
سوم اینکه : شامل نقایص عنوان شده در بخشهای قبل نباشد
چهارم اینکه: این تعریف بتواند یک طبقه بندی بندی منطقی ارائه نموده و از پراکندگی طبقه بندی ها جلوگیری کند
پنجم اینکه: یافته های همه تئوریسین های حوزه سیستمی را به یک همگرایی منطقی برساند
ششم اینکه: جوابگوی نقاط مبهم تئوری عمومی سیستمها باشد
هفتم اینکه: بتواند بن بست پیدا شده در یافتن قوانین واحدسیستمی که هدف اصلی پیدایش تئوری عمومی سیستمها را تخقق ببخشد
هشتم اینکه : بتواند علوم را به شکلی منطقی دسته بندی کرده و راهگشای تفکر سیستمی در همه علوم باشد
به تعریف زیر توجه کنیم
سیستم مجموعه ای از عناصر و اجزاء است که در نظمی واحد و ارتباطی منطقی و ماندگار در طول زمان با تعامل با یکدیگر و فراسیستم ، مجموعه را به سمت ساختاری هماهنگ و دارای شخصیت واحد سوق می دهد.
که این مجموعه با قوانین ثابت و مرتبط با فراسیستم خود ، دارای مشخصه های پایداری نسبی ،ارتباط مداوم وجامع ، با هم پیوستگی کلی و پیوند بین اجزاء تلاش دارد با فرایندی موزون در یک سطح انرژی خاص ،پایداری خود را حفظ نماید.
توجه کنیم با تعریف جدید چه دیدگاه هایی دچار دگرگونی میشود
- در این تعریف اصلی ترین رویکرد وارد کردن عنصر زمان در تعریف سیستم میباشد.
- در تعاریف سنتی از سیستم بصورت ناخود آگاه عنصر زمان نقشی در تفکر سیستمی ندارد اگر چه ممکن است که بصورت تلویحی ذکری از زمان برده شده باشند
- در این تعریف میتوانیم سیستم را اینگونه تحلیل کنیم که یک سیستم ممکن است که در ابتدای شکل گیری باشد و اصولا نتوان انتظار خروجی در زمانهای نسبی کوتاه از آن داشت ( تلنبار شدن مجموعه ای از زباله ها در یک گوشه).
- همچنین میتوانیم سیستم را اینگونه تحلیل کنیم که یک سیستم ممکن است در شرایطی باشد کهمراحل شکل گیری وبازدهی به شکلی باشد که بتوان تمام بخشهای ورودی و خروجی و فرایند را در یک بازه زمانی نسبتا کوتاه دید(ارزیابی فعالیت یک کارخانه تولیدی).
- یا اینکه میتوانیم سیستم را اینگونه تحلیل کنیم که یک سیستم ممکن است که در انتهای شکل گیری باشد یعنی به مرحله تعادل رسیده باشد و اصولا نتوان ورودیهایی را در زمانهای نسبی کوتاه مشاهده نمود (تحلیل کهکشانها در کوتاه مدت).
- با اتکای به این تعریف همانگونه که در ادامه پژوهش خواهد آمد به یک طبقه بندی منطقی از دسته بندی سیستمها دست خواهیم یافت.
- با دخالت دادن زمان و تغییر نگاه به سسیستمها، به این نتیجه خواهیم رسید که تمام پدیده ها در طول چرخه حیات خود در نهایت به ساختاری هماهنگ و دارای شخصیت واحد سوق پیدا میکنند (مگر آنکه نوعی تعادل پویا در سیستم جاری شود که باز هم نوعی از تعادل است).
- در تعریف جدید مفاهیم دیگری از جمله ارتباط آشکار با "فراسیستم" و همچنین سیر سیستمها به سمت یک "سطح انرژی خاص" میتوان نام برد.
- همچنین تعریف جدید هاوی مفاهیمی است که آنها را جزئی جدایی ناپذیر از کلیه سیستمها میداند. مفاهیمی نظیر "نظمی واحد" و "ارتباطی منطقی" و "ماندگاری ارتباط ها" و همچنین "ارتباط جامع" ، "با هم پیوستگی کلی" و "پیوند بین اجزاء" که هرکدام میتواند ویژگی خاصی از سیستمها و قابل بحث باشند.
- همچنین این تقسیم بندی، دریچه ای نو بر روی تحلیل برخی از سیتمها (سیستم های ماوراء الطبیعه) که توسط بولدینگ بصورت طبقه ای جداگانه، بدون تحلیل علمی رها میشود و توسط برخی از تئوریسینهای مادی گرای سیستم نادیده گرفته میشود ، میتواند حرفهایی برای تحلیل این پدیده ها ارائه نماید.
به این ترتیب در بخشهای دیگر به برخی از ویژگی های این گونه نگاه سیستمی خواهیم انداخت.